رواج نمادهای موهوم در معماری شهر تاریخی ارومیه ...



معماری و سبک های ان در حوزه سرزمینی ایران تا بدان پایه و جایگاه رسید که بخشی از تقسیم بندی های آن به سبک آذری نامبردار گشت . سبکی که به گفته پیر نیا استاد مسلم در حوزه معماری ایرانی پس از اینکه هولاکو در سال ۶۵۷ق/۱۲۵۹م در مراغه مستقر شد، معماری ایرانی ترقی کرد و در پی دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه، سبک رازی (معماری دوره سلجوقی) نیز تغییر کرد و «سبک آذری» زاده شد. سبک آذری از مراغه آغاز شده و با نام «سبک مغولی» به تبریز و سلطانیه و سپس به سراسر ایران و خارج ایران رفت و روز به روز درخشان‌تر شد. در اوج سبک آذری، شاهکارهای معماری زمان جانشینان تیمور به ویژه شاهرخ( ۸۰۷-۸۵۰ق/۱۴۰۴-۱۴۴۶م) بنا شدند.حال چگونه میشود که وضعیت معماری در شهر هایی که خود دارای سبک های شاخص میباشند به چنین وضعیتی دچار میگردد و چه کسی متولی  وضعیت اسفبار معماری کنونی است ؟

ارومیه به عنوان مرکز استان آذر بایجان غربی شهر بی هویتی نیست ، بررسیهای باستان شناسی نشان میدهد در فاصله نه چندان دور از این شهر و درست در پشت بزرگترین دانشگاه استان و روستای تمتمان پناهگاه صخره ای وجود دارد که نشان از حضور گروههای بشری حداقل از پیش از دوازده هزار سال قبل در این حوزه دارد. پس از این استقرار جوامع بشری در روستاهای اولیه در هزاره هفتم و ششم قبل از میلاد نیز شواهد مختلفی موجود است . گوی تپه و کردلر تپه در ارومیه نیز از جمله محوطه های مشهور در سطح جهانی از دوران برنز در حدود پنج هزار سال پیش بشمار می آیند که مقالات متعدد و مختلفی از آن در جهان به چاپ رسیده است .

در هزاره اول قبل از میلاد  نیز آثار و محوطه های تاریخی فراوانی تنها در سطح این شهرستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است تپه ماوانا ، کوکیا ، محمود آباد ، دیزج تکیه ، ژار آباد ، بزرگ آباد ، ترکمان و... شاهدی بر این مدعاست . ارومیه در دوران اسلامی نیز محوطه های متعددی را در خود جای داده است . سه گنبد به عنوان قدیمی ترین بنای اسلامی شهر از دوران سلجوقی قرن ششم هجری قمری ، مسجد جامع با محراب بی بدیلش به عنوان نگین محراب های اسلامی در دوران ایلخانی ، بازار تاریخی ارومیه با سه هکتار وسعت و بیش از ششصد باب مغازه ، میدان تاریخی انقلاب با بناهای تاریخی متعدد به عنوان معدود میادین تاریخی کشورهمه و همه تنها بخشی از هویت تاریخی این شهر است .

اما بی تردید ظرف چند دهه اخیر آرام آرام بهره گیری از عناصر معماری ایرانی و اسلامی  کم رنگ تر و رواج عناصر و نمادهای موهوم در معماری این شهر تاریخی به شدت افزایش یافت به گونه ای که شیوه های اصیل معماری در این شهر در چشم برخی زائد و حتی بهره گیری از آنها به صورت کهنه پرستی و سنت گرایی به نظر میرسد . جای تعجب بیشتر آنکه آنانی که بر اساس قوانین مصرحه  میبایست خود سردمدار حفاظت و صیانت از معماری اصیل اسلامی  و ایرانی  در استان میبودند با زیر پا گذاردن اصول بر رواج این عناصر دامن زده اند و بر ادامه بحران بی هویتی در این شهر تاریخی افزودند و حالا سوال اینجاست چه کسی مدافع معماری اصیل اسلامی و ایرانی و پاسخگوی رواج نمادهای موهوم در معماری شهر تاریخی ارومیه است ؟